مهاجرت روزانه ۵ تا ۶ پرستار ایرانی/زمینه جذب یا ماندگاری پرستاران در ایران نیست
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۳۸۹۱۳
رئیس سازمان نظام پرستاری گفت: روزانه پنج تا شش پرستار و ماهانه بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ پرستار به خارج از کشور مهاجرت میکنند که این مسئله برای کشور جای نگرانی دارد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، وضعیت کمبود نیروی پرستاری باعث فشار کاری و افت کیفیت کار پرستاران و درنتیجه نارضایتی مردم و پرستار شده است. مشکلات موجود جزو موانع خدمت است و باعث میشود پرستاران نتوانند خدمتی که شایسته مردم است به آنها ارائه کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمد میرزابیگی در مورد مهاجرت پرستاران اظهار میکند: روزانه پنج تا شش پرستار و ماهانه بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ پرستار به خارج از کشور مهاجرت میکنند که این مسئله برای کشور جای نگرانی دارد.
وی میافزاید: اگر پرستاری طرح یا سربازی خود را گذرانده باشد، هیچ مانعی برای رفتنها آنها نیست. زمینهای هم برای جذب یا ماندگاری آنها در ایران وجود ندارد. مقصد این پرستاران گوناگون است، از کشورهای اطراف مانند قزاقستان، کشورهای حاشیه خلیج فارس و اربیل کردستان عراق تا کشورهای اروپایی و آمریکایی مقصد پرستاران ایرانی است.
رئیس سازمان نظام پرستاری تصریح میکند: بسیاری از کشورهای جهان حضور پرستاران ایران به دلیل دانش و توانایی بالای آنها استقبال میکنند.
میرزابیگی در رابطه با نحوه رسیدگی به تخلفات در حوزه پرستاری خاطرنشان میکند: هیئتهای بدوی و تجدیدنظر ما با سازمان نظام پزشکی مشترک است و عموماً قصورهای پرستاری و شکایت بیمار از مجموعه پرستاری به صورت مشترک با این سازمان بررسی میشود، لذا در قانون نظام پزشکی هم ذکر شده است که این تخلفات به صورت مشترک بررسی شوند. وقتی مشکلی برای یک بیمار به وجود میآید یک تیم از پزشک تا پرستار مورد سوال قرار میگیرند.
وی در مورد آسیبهای شغلی پرستاران اظهار میکند: در دانشگاههای علوم پزشکی کشور دفتر رسیدگی به حوادث شغلی وجود دارد و وزارت بهداشت دفتر سلامت محیط کار وجود دارد. حوادث شغلی و فرسودگی شغلی به صورت همزمان برای پرستاران وجود دارد. پرستاری که به صورت همزمان در سه جا کار میکند؛ پرستارانی که در بخش کرونا بودند یا پرستارانی که در بخش سرطان خدمت ارائه میدهند اینها در معرض فرسودگی شغلی هستند یا پرستارانی که در بخش شیمی درمانی کار میکنند یا در اتاق عمل، گازهای بیهوشی را استفاده میکنند در معرض گازهای سمی بوده و ممکن است حوادثی برای آنها به وجود بیاید به همین دلیل باید از این پرستارها حمایت کرد.
وی ادامه میدهد: در قانون ارتقا و بهرهوری آورده شده است تا محدودیت مشاغل سخت و زیانآور برای همه پرستاران برداشته شود. پرستاری شغل سخت و زیانآوری بوده، چرا که این آسیبها را دارد. ما قانون ارتقا و بهرهوری را داریم و از آن سو هم حق سختی کار به او داده میشود.
میرزابیگی تصریح میکند: از آن سو پرستاری ممکن است، دچار دیسک کمر یا آرتروز گردن شود که معمولاً در سنین بالا برای پرستاران به وجود میآید، این دسته از پرستارها وقتی درخواستی داشته باشند در کمیتههای مربوط به حوادث و فرسودگیهای شغلی مورد بررسی قرار گرفته و احتمال دارد امتیازهایی شامل بازنشستگی زودهنگام یا تغییر شغل برای آنها به وجود آید.
وی میافزاید: رسیدگی به حوادث شغلی که برای پرستاران به وجود میآید در همین مسیر دادگاهها و هیئت انتظامی، بدوی، تجدیدنظر و عالی انجام میشود که در آنها نماینده پزشکی قانونی، سازمان نظام پرستاری و سازمان نظام پزشکی در آنها حضور دارد و معمولاً تا امروز آرا خوبی در مورد پرستارانی که با این گونه حوادث روبهرو بودهاند، صادر شده و حقی از کسی ضایع نشده است.
به گزارش ایمنا، در دنیا و بهویژه کشورهای اروپایی و اخیراً کشورهای حوزه خلیجفارس شرایط بسیار راحتی برای جذب پرستاران فراهم کردهاند و با توجه به پاندمی کرونا این کشورها بهشدت دنبال جذب پرستاران هستند، چون کمبود نیرو را تشخیص دادهاند و استانداردها را رعایت میکنند. یک پرستار در کشورهای اروپایی بیش از پنج تا شش هزار دلار حقوق میگیرد که با نصف این حقوق میتواند زندگی خوبی داشته باشد، جاذبه برای مهاجرت پرستاران زیاد است به همین علت در یکی دو سال اخیر بهوضوح روند مهاجرت پرستاران تشدید شده است. کد خبر 606047منبع: ایمنا
کلیدواژه: مهاجرت پرستاران مهاجرت پرستاران از ایران جلوگيري از مهاجرت مهاجرت نخبگان آمار پرستاران وضعیت پرستاران ایرانی رئیس سازمان نظام پرستاری محمد میرزابیگی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق سازمان نظام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۳۸۹۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشیمانم!
مهاجرتهای ناموفق هنرمندان و سلبریتیها، سابقهای نسبتا طولانی دارد. در اواسط دهه نود، گروهی از هنرمندان درجه دو و سه عرصه بازیگری با هدف رشد حرفهای، به کشورهای دیگر- بالاخص ترکیه - مهاجرت کردند. مهاجرتهایی که اغلب با شکست مواجه شد و تقریبا تمامی این افراد یا به کشور بازگشتند و یا پیشه هنری خود را به فراموشی سپردند و به زندگی در قالب یک شهروند عادی خو گرفتند.
به گزارش ایسنا، در پی انتشار مصاحبه یک شبکه فارسی زبان معاند با بازیگر ایرانی مهاجر و ابراز ندامت وی، روزنامه صبح نو در مطلبی درباره این موضوع نوشت: پس از وقایع سال ۱۴۰۱ اما گروه دیگری از هنرمندان، با تصمیماتی شتابزده، مهاجرت را به مثابه یک تصمیم احساسی در دستور کار قرار دادند و اکنون پس از گذشت زمانی کوتاه، اخباری از ندامت در گفتار اغلب ایشان به گوش میرسد. اخیرا صحبتهای اشکان خطیبی درباره مهاجرت، خبرساز شده که به همین بهانه، نگاهی به مسأله مهاجرت هنرمندان ایرانی داریم.
مقوله مهاجرت در ایران به یک بحران عمومی تبدیل شده است و بررسی آن، از دو منظر فردی و اجتماعی گستره وسیعی از نکات عبرتآموز را در بر میگیرد. از منظر فردی، لزوم پرهیز از نگاه فانتزی به مقوله مهاجرت، بسیار حائز اهمیت است؛ به این معنا که زندگی در خارج از مرزهای ایران، الزاما به معنای رستگاری و جهش طبقاتی نخواهد بود. رواج غربزدگی در ایران، طی سالهای اخیر به شکلگیری یک تصویر رؤیایی از مهاجرت دامن زده است. علاوه بر این، بخش زیادی از تجربه مهاجرتکنندگان هم علنی نمیشود و به گوش مردم نمیرسد. با این همه، مروری بر وضعیت هنرمندان پس از مهاجرت، برخی از زوایای پنهان این موضوع را روشن خواهد کرد.
اساسا هنرمندان، اعضای صنفی هستند که پس از مهاجرت، بیشتر از سایر مشاغل، در معرض اضمحلال قرار میگیرند. کار هنرمند خلق اثر هنری است و خلاقیت در بافت جامعه شکل میگیرد. هنرمندی که در میانسالی جامعه خود را تغییر میدهد، از یک سو ارتباط با فرهنگ عمومی کشور خود را از دست میدهد و از سوی دیگر نمیتواند بهعنوان یک هنرمند خلاق در کشور مقصد پذیرفته شود. علاوه بر این، جامعه مخاطبان یک هنرمند نیز پس از مهاجرت بسیار محدودتر میشود و از همین رو است که اغلب هنرمندان، مدتی پس از مهاجرت، ابراز تمایل به بازگشت میکنند.
مورد اخیر مصاحبه اشکان خطیبی، از مهمترین نمونههای فرجام مهاجرتهای عجولانه هنرمندان است. محتوای این مصاحبه، چیزی شبیه به یک کمدی تلخ است. دو سال قبل، اغتشاشاتی در ایران رخ داد و گروهی از سلبریتیها که فکر میکردند گروهی از مردم میتوانند معادلات سیاسی و اجتماعی را، با توسل به اعمال خشونتآمیز، تغییر دهند، خودشان زودتر از همه، تصمیم به ترک کشوری گرفتند که میخواستند شرایط آن را برای زندگی بهتر از نظر خودشان فراهم کنند.. اشکان خطیبی هم با این امید که بتواند با خیال راحت و از طریق فعالیت در فضای مجازی، در آتش ناآرامیهای داخل ایران بدمد، حالا خودش را در بنبستی گرفتار میبیند که حتی ممکن بوده از کشوری که در آن ساکن است هم دیپورت شود. خطیبی در میانههای حرفهایش، تلویحا میپذیرد که تحت تاثیر جنگهای روانی قرار گرفته و شاید بهتر بود برای مهاجرت و حضور در برخی جمعهای خارج از کشور، قدری بیشتر خویشتنداری میکرد. مروری بر صحبتهای این بازیگر نشان میدهد که وی روزگار خوبی را سپری نمیکند و این در حالی است که خطیبی در ایران، علاوه بر بازیگری و اجرا، مسئولیتهای فرهنگی و مدیریتی را هم بر عهده داشت که خودش آنها را، با لحنی حسرتبار، مرور میکند.
جمله مهم اشکان خطیبی در این مصاحبه این است: «خودم پشت پا زدم به همه چیز». همین جمله، به وضوح ندامت و پشیمانی را در کلام این بازیگر را هویدا میکند.
مهمتر از به خطر افتادن موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی هنرمندان پس از مهاجرت، به خطر افتادن سلامت روانی ایشان است. هنرمندی که یک جامعه بزرگ چند ۱۰ میلیونی از مخاطبان و چرخه ارتباطات چند ۱۰ هزار نفری همصنفان خود را با جامعهای بسیار محدود تاخت میزند، قبل از هر چیز، درگیر نوعی بحران عدم توجه و به دنبال آن بروز نشانههای افسردگی میشود؛ چیزی که در لحن اشکان خطیبی هم کاملا هویداست، هرچند که او هنوز هم سعی دارد وضعیت را به شکلی دوپهلو توجیه و خودش را قربانی یک شرایط ناخواسته معرفی کند.
خبرهایی که از وضعیت ارژنگ امیرفضلی، دیگر بازیگر مهاجرت کرده مخابره میشود نیز حاکی از چیزی بهتر از این نیست. ریحانه پارسا، حمید فرخنژاد، مزدک میرزایی، مهناز افشار، برزو ارجمند، احسان کرمی و تعداد دیگری از هنرمندان و سلبریتیهایی که مهاجرت کردهاند هم به هر بهانهای، درباره آنچه با مهاجرتشان از دست دادهاند، حرف میزنند و آرزو میکنند که بتوانند به کشور بازگردند. کیست که نداند امثال فرخنژاد و افشار، وقتی که در ایران بودند، تا چه حد میتوانستند از مواهب توجه عمومی بهرهمند باشند. حمید فرخنژاد در مصاحبهای به صراحت اعلام کرد که قبل از مهاجرت برنامه کاریاش تا یک سال آینده بسته شده بوده؛ اما در این مدتی که از مهاجرتش میگذرد، حتی امکان بازی در یک نقش فرعی سینمایی را هم به دست نیاورده است. مهناز افشار نیز که در ایران جز به بازی در نقش اول راضی نمیشد، تقریبا بازیگری را به دست فراموشی سپرده است. این وضعیت، حتی شامل حال خوانندگان و هنرمندانی که دههها از مهاجرتشان میگذرد نیز میشود. مروری بر واکنشهای خوانندههای لسآنجلسی، حسرت کار کردن در ایران را بازنمایی میکند و تقریبا هیچیک از ایشان، نسبت به بازگشت به کشور، چیزی جز اشتیاق از خود نشان نمیدهند. وضعیت پیش آمده برای هنرمندانی که با خراب کردن پلهای پشت سرشان، مسیر بهشت خیالی غرب را در پیش گرفتند، میتواند چراغ راهی برای سایر هنرمندان باشد تا فراموش نکنند که تمام هویت ایشان در گرو توجه جامعه کثیر مخاطبان ایرانی و امکان کار کردن در داخل مرزهای این کشور است.
انتهای پیام